مقالههای او در موضوعاتی مانند روز نکبت، مبارزه ضداستعماری فلسطینیان، حق بازگشت فلسطینیان، پیامدهای دیکتاتوری شیلی، نقض حقوق بشر در کشورها، مداخله آمریکا در آمریکای لاتین، پناهندگان، آوارگی اجباریو... در رسانههای مختلف از جمله میدل ایست مانیتور، میدل ایست آی، بنیاد فرهنگ استراتژیک، عرب ویکلی و چندین پایگاه دیگر منتشر شده است. در کنار این، وادی یک نقاش طبیعت هم هست و تابلوهای زیبایی با آبرنگ خلق کرده است.
همزمان با رویکار آمدن بایدن و انتشار اخباری مبنی بر آماده شدن فلسطین برای سپری کردن یک سال انتخاباتی با او در این زمینه گفتوگو کردهایم.
اکنون که بایدن روی کار است، سیاست اصلی آمریکا در مورد فلسطین و رژیم صهیونیستی چیست؟ آیا او اسرائیلیها را مجبور به عقبنشینی در برخی از مسائل، بهویژه شهرکهای جدید (ساخت شهرهای جدید یهودی) خواهد کرد یا به حمایت از سیاست استعمار اسرائیل ادامه خواهد داد؟
بدون شک، ایالات متحده به حمایت از سیاست استعمارگرانه اسرائیل ادامه خواهد داد. حمایت از اسرائیل حمایت از استعمار است، بنابراین هیچ راهی برای تغییر مسیر ایالات متحده در این موضوع وجود ندارد. البته شکی نیست که فعالیتهای دولت ترامپ در حمایت از اسرائیل آشکارتر بود و او امتیازاتی را در حمایت از «طرح الحاق» به این رژیم اعطا کرد که اکنون به دلیل توافق آبراهام به حالت تعلیق درآمده است. [توافق آبراهام: Abraham Accords بیانیه مشترک اسرائیل، امارات متحده عربی و ایالات متحده بود که در ۱۳ آگوست ۲۰۲۰ منعقد شد. از این واژه همچنین برای اشاره کلی به توافقنامههای صلح دیگر کشورهای عربی مثل بحرین با اسرائیل استفاده شده]
از طرفی میبینیم بایدن روابط خود را با تشکیلات خودگردان فلسطین احیا و بدین ترتیب دستکم یکی از سیاستهای ترامپ را لغو کرده است، هرچند او هنوز نتوانسته یا نمیخواهد سایه سیاه و سنگین میراث ترامپ را از سپهر فلسطین برطرف کند. بایدن پیش از این نیز مانند وزیر امور خارجه خود، آنتونی بلینکن اظهار کرده بود بهرسمیت شناختن قدس بهعنوان پایتخت اسرائیل را ادامه خواهد داد و سفارت آمریکا به تلآویو باز نخواهد گشت. بنابراین احیای روابط غرب با تشکیلات خودگردان -که به خودی خود یک گروه فاسد است- نباید امری متفاوت از آنچه ترامپ برنامهریزی کرده بود تلقی شود، هر دو اینها (احیای روابط با تشکیلات خودگردان و حمایت از اسرائیل) در یک راستا و آن هم پشتیبانی بیشتر از اسرائیل است. فلسطینیها اکنون از نظر دیپلماتیک در نقطه ضعف بیشتری قرار دارند، سخن از بازگشت به اوضاع پیش از ترامپ دروغی است که محافل جهانی مطرح کرده و تشکیلات خودگردان برای محافظت از موقعیت سیاسی خود آن را تکرار میکند. بنابراین بایدن اگرچه ممکن است ظاهراً علیه شهرکسازی صحبت و اظهار کند ایالات متحده سیاست دو کشور را دنبال میکند، اما واقعیت این است که همه اتفاقاتی که از این پس رخ میدهد تابع توافقنامههای آبراهام خواهد بود. توافقاتی که محافل جهانی آن را تأیید کرده است.
با توجه به روابطی که بین کشورهای عربی و اسرائیل در دوره ترامپ بهوجود آمد، به نظر شما آیا پروژه صلح و عادیسازی در هر دو طرف ادامه خواهد یافت؟ آیا بایدن از آن پشتیبانی خواهد کرد؟
قطعاً. عادیسازی یکی از اهداف اصلی رژیم اسرائیل است که بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، بهصراحت آن را اعلام و بر دنبال کردن آن تأکید کرد؛ چرا که آرمان فلسطین دیگر یک اولویت برای کشورهای عربی نیست. ترامپ برای دلالی این توافقنامهها اعتبار زیادی کسب کرد و این آخرین میراث او در منطقه است. جامعه بینالمللی هم، همواره از این شکل جدید دیپلماسی در منطقه خوشحال بوده، زیرا تمام توجه را از تلاشهای اسرائیل برای انجام «طرح الحاق» در داخل فلسطین منحرف کرده است. لازم به یادآوری است جامعه جهانی فقط از جنگطلبی ترامپ ناراحت بود، نه از سیاستهای او در مورد فلسطین. برای جامعه جهانی انتقادات درباره نقض حقوق بشر در فلسطین هم هیچ معنایی ندارد. توافق آبراهام مرحله جدیدی از دیپلماسی را آغاز کرد تا جامعه جهانی آن را با مفهوم «گفتوگو» بهرسمیت بشناسد، حتی اگر این دیپلماسی برای ملت فلسطین زیانآور باشد. بله، بایدن از توافقنامههای عادیسازی حمایت خواهد کرد زیرا با سیاستهای دو کشوری که ادعا کرده از آن پیروی میکند و از قبل، گسترش استعماری اسرائیل را عادی میکند، مغایرتی نخواهد داشت.
در چنین شرایطی، اخبار منتشر شده به ما میگوید فلسطینیان در تلاشاند انتخابات برگزار کنند. بهنظر شما محمود عباس همچنان که دستور داده این انتخابات را برگزار خواهد کرد؟ آیا فضای اجتماعی فلسطین برای چنین انتخاباتی آماده است؟
من فکر میکنم مسئله، تنها این نیست که آیا فلسطین آماده انتخابات است، بلکه این است که آیا تشکیلات خودگردان آماده است تمام ساختار خود را در معرض انتخاب بگذارد و به مردم اجازه دهد تا تصمیم بگیرند؟ اگرچه محمود عباس تاکنون و در فرصتهای دیگر، از اظهار نظر درباره اهدافش از برگزاری انتخابات خودداری کرده بود، اما این بار هم اگر هدف از انتخابات، مشروعیت بخشیدن به حاکمیت تشکیلات خودگردان باشد، تفاوت چندانی در اوضاع فلسطین رخ نخواهد داد. گفته میشود عباس خود بهعنوان نامزد انتخابات فتح شرکت خواهد کرد. اتحادیه اروپا سرمایهگذاری زیادی در تشکیلات خودگردان کرده و این تشکیلات بدون کمک خارجی نمیتواند خود را حفظ کند. این هم نشانهای از غیرمشروع بودن سیاسی تشکیلات خودگردان است. چه رسد به اینکه مهلت قانونی عباس بهعنوان رئیس تشکیلات خودگردان در سال ۲۰۰۹ منقضی شده است. بنابراین فلسطینیان برای انتخابات آماده هستند، اما این بدان معنا نیست که ساختار دموکراتیک برای حمایت از چنین انتخاباتی وجود دارد. بهویژه اینکه تشکیلات خودگردان تلاش دارد از طریق روند انتخابات، ادامه حیات خود را قانونی کند. اگر جامعه بینالمللی بهدنبال این باشد که چنین نتیجهای برای انتخابات رقم بخورد، قطعاً یک مضحکه سیاسی دیگر در فلسطین اتفاق خواهد افتاد.
این انتخابات بر جریان مقاومت چگونه تأثیر خواهد گذاشت؟
در ابتدا من فکر میکنم تجربه مقاومت در دهههای گذشته باید دوباره بازخوانی شود؛ اینکه چگونه در طول سالهای گذشته تکامل پیدا کرده است، آنهم در شرایطی که انشعاباتی در آن بهوجود آمده و از سوی مجامع بینالمللی مورد خیانتهای سیاسی واقع شده است. درحالیکه طبق قانون بینالملل، مبارزه ضد استعمار یک مبارزه کاملاً قانونی است، اما نهادهای سیاسی و دیپلماتیک در طول تاریخ این حق را از مقاومت سلب کردهاند.
اما نکته دوم این است که در حال حاضر مقاومت فلسطین متحد نیست، چرا که هماهنگیهای امنیتی چهره مقاومت را تغییر داده و این نیز به نفع تشکیلات خودگردان است. بسیاری از فلسطینیان با حاکمیت استبدادی عباس و همکاری فزاینده او با اسرائیل موافق نیستند. در حال حاضر، فلسطینیها به طرزی باورنکردنی منزوی و تنها شدهاند. مطمئناً مردم دست از مبارزه برای آزادی نخواهند کشید، اما شرایط اجتماعی در نتیجه استعمار طولانی، مذاکرات سیاسی و فشارها، مقاومت تاریخی فلسطین را دگرگون کرده است. بنابراین آنچه فلسطینیان امروز نیاز دارند وحدت سیاسی و راهبردی است که حافظه تاریخی مردم را در نظر بگیرد. همچنین آنها باید اجازه مشارکت در روند سیاسی را داشته باشند.
به طور خلاصه، جامعه جهانی باید از دخالت در امور سیاسی فلسطین خودداری کند تا فلسطینیان بتوانند خواستههای خود را بیان کنند. بدون این اصل اساسی، صحبت از امکان مقاومت در فلسطین بسیار دشوار است. مقاومتی که باید از طریق خود مردم فلسطین تعریف و مشخص شود. با تشکر از این فرصت برای بحث در مورد فلسطین.
نظر شما